دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

۱۷ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

خدایا گفته بودم منتظرم ...! امروز بعد نماز ظهر ....کمی دستکاری کردی دیگه ...! همین می شه .... ! هر روز یک گروه واسطه است تا برسم ... ! من کمک میخواهم... ! ابتدایش دیگران...! بعد خودم ... ! رسما سرده ...! هوای را بگذار کنار ...! رنگ درختان را هم .... !‌ رابطه هارا بچسب ...! دردم ز ان جاست که خودم به این سرما پا دادم .... !‌سیر که به پیاز می گه بو میدی همین میشه .... ! خلاصه حرف نزن ... ! تا زمانی که نیایی و مرا راضی نکنی من سر حرفم هستم... ! تو صفت مالکیت  "شان" داری .... !مثل همیشه ، از همان که می ترسیدم اتفاق افتاد ... حداقل در صدی ... ! از جهاتی خوش حالم که یکی پیدا شد آقا باش بگرده و از جهاتی ناراحتم که چرا من در مقابل ان دو باید باشم و  راچنمایجرعیتشستمنی !‌ :((((((((((((((((((((((((((((((((((( خدایا این چه حکمت است ؟!؟!؟! شکر ... !پ.ن :تا سوءتفاهم نشود ،  مرحمت بنمویید و خودتان را به من بشناسانید ! کما این که من با اساس کار مخالفم ... !‌
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۱۳:۰۹
امیر.ن
من هر اتفاقی برام افتاد بدونید تقصیر آقاس .... ! سر کوچک ترین چیز ها هم با من دعوا می کنند ... ! گریه ام می گیرد وقتی دعوا های پدر را مقابل حرف های ای زرین قرار می دهم ... !گریه ام می گیرد وقتی بعضی کلمات پدر را مقابل احسان به والدین قرار می دهم ... ! درد دارد وقتی مادر هم گاهی اوقات مثل من می شود ... ! دردی که نمی دانیم کی به پایان میرسد ....  ! خدایا کمک .... ! :((
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۷:۰۲
امیر.ن
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۵ آبان ۹۱ ، ۲۲:۲۸
امیر.ن
خدایا دستت درد نکنه که نمی ذاری کسی از یاد من بره .. ! مردوار تمام دنیا بر آن اند که من یک سری آدم را هرگز فراموش نکنم .. ! بهتر است بگویم همیشه جلوی چشمانم باشند ، جای فراموش کردن ... ! تمام دنیا که می گویم واقعیه ها ... ! از نوع غذا خوردن و لباس پوشیدن ا گرفته تا اشیاء مختلفه ... ! مثال هاشم که ریخته همین جور ... ! هدفم فقط تشکر بود ... ! بابت فراموش نکردنی که زجر دارد ... ! می گن که فقط خاک داشتن ... ! و به واسطه ی آن اجر و نهایتا خشت ... ! یه چی بنا کردن که شیش قرن باقی مونده ... ! رضوی نامی می گفتند که محدودیت برایمان پیشرفت می آورد ... ! باعث می شود فکر کنید ... ! خیلی حرفه ها ... ! معرق کاری ها را که توصیف میکردند ، اشاره ای به تضاد رنگ ها داشتند ... ! ولی کنارش هماهنگی را هم توضیح می دادند ... ! در عین اختلاف و تضاد هماهنگی هم داشته باشیم با دیگران ... ! تمام کارهایشان دلیل دارد ... هر چه فکرش را بکنی ... !  همان قانون" که چی بشه ؟! " ی خودمون که کمتر استفاده می کنیم .... ! می کنم ... ! هر کجا که قدم می نهادیم شوقی خاص برای عزاداری دیده می شد ... ! واقعا همه چی متفاوت می شد بعضی جاها ... ! دوست دارم ثانیه به ثانیه های این 10 روز را استفاده کنم ... ! به فکر خودم نباشم ... ! خودم را از بین ببرم تا به خودم برسم ... ! برای شما و دیگران برخیزم  تا شما هم اندکی دست مرا بگیرید و به راه راست هدایت کنید  ... ! جا داره از همین تریبون تبریک بگم بهش تولدشو که خاطره بشه ... ! بهش بگین کلی مرام خالی کردم امدم تولدش ... ! بهش بگین که من در کمتر تولدی دیده شدم ... ! دیدی بهتر نشد ؟! دیدی ؟! حرف هایت امید وارم کرده بود که در این اردو بهتر می شود ولی هیچ تغییری نکرد ... ! دیشب  داشتم فک می کردم من خودم خواستم کمتر بشه ولی نه که به این حد برسه .... تفاوت داشتیم ولی نه که این شکلی بشه ... ! البته این که کمی آن وری می زند تاثیر زیادی دارد ولی  بازهم نه به آن حد که من بگویم صفر شده رابطه ی مان ... ! حرف هایت هی در ذهنم مرور می شوند ... ! مخصوصا آن قسمت که می گفتی تو بخواهی حتما می شود ... نمیخواهی که نمی شود  ... ! دیوانه می شوم وقتی نمی دانم دل را راهبر قراردهم یا عقل را ... ! بقول متین فرمانیه ای دو هیچ از خودم عقبم ... ! هنوز با خودم کنار نیامدم شاید ... !خواهشی که از خدا دارم اینه که بهم صبر بده ...! صبر دیدن یک تعداد کثیری از افعال و سکوت کردن در مقابلشان  ... ! ادامه ندارد ...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۱ ، ۱۳:۳۹
امیر.ن
قصد سفر کرده ایم ... ! آن هم یزد .. ! این که یزد چه خبره رو نمی دونم ولی این که می تونم با یه سری آدم 4 روز مدام در ارتباط باشم خوشحالم می کنه ... ! دیشب یاد سال دوم افتادم ... ! قرار بود بریم کلکچال ... !  من حالم بد شده بود و صب نرفتم مدرسه ... ! دور و بر ساعت 10 بود که تلفن خونه زنگ زد ... ! همان که دوست داشتم پشت تلفن باشد بود ... ! طاها ... ! البته صدای فربد را هم شنیدم .. ! با همان لحن خاص خود گفت نیای خری ... ! کلی تحویل در عین بدترین نوع گفتار ... ! نمی گویم خوب بود نوع سخن گفتنش ولی اگر بیش از ان نمی شد عالی بود ... سبک خاص خودش ... ! به صدایش هم راضیم ... ! اما کجا و کی می توانم بشنوم خدا می داند ... ! :( لب مرز را نمی فهمد محمدمان که بهتر است بگویم محمدشان ... ! مثل خود من نمی فهمد  ... ! می گفتم من می توانم در هر دو باشم .. ! ولی تا وقتی که  سر لامصب به سنگ نخورده بود ، نمی فهمیدم ... ! خدایا کمکش کن ... ! حداقل کمی ... ! امروز طاقت م ته کشید ... ! همین چیز های کوچک را رعایت نمی کند .. !اعصابم را خط خطی کرده ... !برام جالب بود که عماد تحمل دوری م را ندارد ... ! البته نمی شود 100 % درست دانست رفتارش را ... ! ولی همین که گفت نرو با آن استیل مظلوم وار برایم جالب بود ... ! خدایا ! یادت است ؟! یادت است می ترسیدم از این که من باید با فلانی رقابت کنم ؟! آن چه دوست نداشتم بشود شد .. ! همچین مردونه هم شدااا ! کمکش کن ... ! ناراحت بودنش زجر اور است .. ! در حد خیلی .. !دیروز سر کلاس ریاضی بسم الله گفتم ... ! چشم به تخته دوخته بودم ، جلوی معلم ، کنار بچه ها ، اشک می امد ... ! دلیلش را نمی نویسم .. ! خودم اذیت می شوم بیشتر .. ! محرم در راه است ... ! واقعا قشنگ  است .. ! وقت کاور شده ... ! قشنگیشو می نویسم بعدا ... ! حداقل 4 روز دیگه ... ! نمی دانم کجا خالی کنم خودم اگر ناگوار اتفاقی افتاد ... ! خدایا ممنون ... ! ;)
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۱ ، ۰۹:۵۰
امیر.ن
یه بار کلا این آهنگ و گوش دادم ، یاد تو افتادم ، تویی که بقول همه خیلی خوبی ... ! عشق های این آهنگ و بذاری کنار بقیش همش درسته ... ! :(( :)) :( من توی زندگیتم ولی نقشی ندارم اصلاتو نشنیده گرفتی هر چی که شنیدی از منبودو نبودم انگار دیگه فرقی برات ندارهاین همه بیخالی داره حرصمو در میارهتکلیف عشقمون رو بهم بگو که بدونمباشم نباشم بمونم یا نمونممیترسم که بفهمم هیچ عشقی بهم ندارییا اینکه کنج قلبت هیچ جایی واسم نذاریآخه دوستت دارم منه بیچاره مگه دلم تو دنیا جز تو کسیو دارهکجای زندگیتم یه رهگذر تو خوابتیه موجود اضافی توی اکثر خاطراتتمیبینی دارم میمیرمو هیچ کاری باهام نداریتو با غرور بیجات داری حرصمو در میاری حرصمو در میاریمن توی زندگیتم ولیدوستت دارم منه بیچاره مگه دلم تو دنیا جز تو کسیو دارهکجای زندگیتم یه رهگذر تو خوابتیه موجود اضافی توی اکثر خاطراتتمن توی زندگیتم ولی نقشی ندارم اصلاتو نشنیده گرفتی هر چی که شنیدی از منبودو نبودم انگار دیگه فرقی برات ندارهاین همه بیخالی داره حرصمو در میارهتکلیف عشقمون رو بهم بگو که بدونمباشم نباشم بمونم یا نمونممیترسم که بفهمم هیچ عشقی بهم ندارییا اینکه کنج قلبت هیچ جایی واسم نذاریآخه دوستت دارم منه بیچاره مگه دلم تو دنیا جز تو کسیو داره
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۱ ، ۰۵:۵۵
امیر.ن
مختصر می گم می رم می خوابم ... ! خدایا شکرت ... ! کمک بیشتر ... ! حتی یه نمور ... !
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۱ ، ۲۰:۳۰
امیر.ن
یادته !؟ یه زمانی تو دیرین مکتوبات از یه قانون دردناک ت نوشتم : فردی که دوست داشتنش را به کسی  نشان می دهد روز به روز دیوانه تر می شود و آن کس که مورد دوست داشتن واقع شده روز به روز بی تفاوت تر می شود نسبت به این موضوع  ... !تصمیم گرفتنم بجنگم با این قانونت ... ! حداقل من روز به روز دیوانه تر نشوم ، حال او هر چه خواهد بکند ... ! خواه اهمیت دهد و خواه بی تفاوت شود ... ! یه درجه پایین تر از گل گرفتن ... ! صد در صد کار سختی است ... ! سختی اش از آن جا که کس ندارم هم مضاعف شود اما نتوانم تحمل کنم ... ! به ظرفیت ربطش نمی دم ... ! دلم می خواهد بعد از چند ماه او بیاید ... ! شنیدی ؟! هر روز نمی خواهم ... ! هر از چند ماه ... ! کنارم ایستاده لکن  نسبت به گذشته در حر صفر است رابطه ... ! دیروز ، در نمازخانه ... ! وقتی نگاهش می کردم مرور می شدند خاطرات ... ! آخر های کلاس مشاوره دیگران می خندیدند ... ! من هم می خندیدم ... ! اما با چشمانی خیس ... ! خالی نشدم ، یه نصفه روز بیشتری است که عکسش جلوی چشمامه  ... ! هر جا که می روم ... ! هر چه که می کنم ... ! خدایا یه کاری بکن ... ! هر طور خودت صلاح می دانی این رابطه را درست بنمو ... ! مثل آن کار هایی که می کنی ، من نمی فهمم و تنها نتیجه ی شان را می بینم ... !
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۱ ، ۰۱:۳۸
امیر.ن
Nemizaram dobare toye otaghake yek dar yek jelo 4 nafare dg gerye koni ... Ya havarta khoobi ya ye moshkeli dari ke bayad hallesh koni(m) o to havarta khoob beshi ... ! 2 ta khobam nadarim ... ! goftam ke nagi nagofT     KHODAYA mannooon ... ! bara hame chi ! Harche beyne man o tost
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۱ ، ۱۷:۴۹
امیر.ن
قالَ امام صادق (ع) لأصحابه : ولا یَتمنّی المُستَحیل _ مَن یَتمنّی  المُستَحیل  ؟_ أنتُم ، ألَستُم الرّاحهَ فی الدّنیا ؟_ بلی _ الرّاحهَ المؤمن فی الدّنیا المُستحیلَه ... ! ( راحتی در دنیا محال است ... ! ) همیشه ----- > یسر + عسر :)) :((
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۱ ، ۰۷:۲۴
امیر.ن