بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت
آب از دیار دریا با مهر مادرانه آهنگ خاک می کرد برگرد خاک می گشت گرد ملال او را از چهره پاک می کرد از خاکیان ندانم ساحل به او چه می گفت کان موج نازپرورد سر را به سنگ می زد خود را هلاک می کرد
سوال اول چندگزینه ای الف) احتمالا در هر نفس من حکمتی هست.ب) به قطع در هر نفس من حکمتی هست.ج) باید در هر نفس من حکمتی باشد.د) کاش در هر نفس من حکمتی باشد.سوال دوم تشریحی از چه کسی بخواهم که نفس ها و لحظه هایم را مراقبت کند?