دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

مگر می شود دلت نگیرد ... چون می دانم نمی شود می گویم ها ... وقت مبارکتان را نگیرم ... خلاصه بگویم اگر یک جایی، به هر دلیلی، به هر بهانه ای ... دلتان گرفت ... سلام بدهید ... سلام سلام عزیز پرپرمسلام عزیز برادرم سلام شهید تشنه لب سلام شهید بی سرم سلام شهید سربلند سلام گل معطرمسلام نور مطهرم  سلام ماه منورمسلام تن بی پیرهنسلام بدن بی کفن سلام قتیل گریه ها سلام دارو ندار منسلام امیر بی سپاه  سلام غریب کربلاسلام یل ام البنین سلام عزیز فاطمهسلام مدافع حرم سلام شهید القمه سلام یل دلاورم سلام مسافر بهشت سلام فدایی حسین سلام ک بدهی، باران خودش باریدن می گیرد. پ.ن: برای راحت تر سلام دادن
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۹:۵۲
امیر.ن
می توان کتب ادبیات سه سال دبیرستان و حتی راهنمایی را پرستید ... منظورم این است ک خیلی دور نیست تا معلم ادبیات بشم ... یا حتی ب بیان حسین شاعر شدن :) میگه این ک یک روز مهندس برود از پی شعر سر وسرّیست ک با موی پریشان دارد البت ک ب قول او! تو نه هنوز مهندسی ... نه هنوز موی پریشانی در عالم وجودت هست... ولی خب کم کم آدم متوجه میشه چرا آدمی مثل آی بهیزاد وجود خارجی پیدا می کنه ... مهندسی می خونه ولی سر از کلاس ادبیات در میاره امیدوارم زمان سریع الگذر به طریق اولی بتونه به این جنگ خاتمه بده ...امیدوارم ب پلک زدنی بتونم این نوشته رو ضمیمه ی واقعیت بکنم ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۶ ، ۲۱:۲۴
امیر.ن