دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

روز سیه پوش مرا رنگ بزن

بی خبری کشت مرا زنگ بزن

ثانیه ای گوش بگیر درد دل خون مرا
باز به خنده برسان چهره محزون مرا

جز تو بگو با که کنم شرح پریشانی دل
کیست که شادم بکند این غم طولانی دل

جز تو بگو با که کنم صحبت از این حال خراب
کیست که نجاتم بدهد از غم بی حد و حساب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۴۴
امیر.ن

؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۲:۱۰
امیر.ن


این که گفت نفخت فیه من روحی را ما ... یعنی من حداقل نمی فهمم، منظورم این است حس اش نمی کنم ... اما حالا بارقه هایی از این کلام به من رسیده و مبهوتم کرده. 

من فقط این را فهمیدم که انسان ها خیلی خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنند توانمند هستند؛ چیزی ورای تصور خودشان. 

حتی من، حتی تو. 

تامّام 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۵
امیر.ن