دیدم اش و توی خواب کلی باهم حرف زدیم ... خیلی خوشحال بودم از اینکه داشتیم باهم صحبت میکردیم.
بذارید ادب رو به کناری بفرستم و از واژهی "خر ذوق" استفاده کنم.
در این حد خر ذوق بودم که وقتی از خواب پاشدم، عماد ازم پرسید: چی شده ؟ چرا اینقد خوشحالی ؟ =))
اوایل که اینجوری میشد ناراحت بودم موقع بیداری، ناراحتِ این که چرا تو واقعیت رخ نداده و واقعی نبوده، ولی به مرور زمان همین اش هم واقعا انرژی بخشه.
خدایا به سلامت دارش ...