دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

دیدم اش و توی خواب کلی باهم حرف زدیم ... خیلی خوشحال بودم از اینکه داشتیم باهم صحبت می‌کردیم. 

بذارید ادب رو به کناری بفرستم و از واژه‌ی "خر ذوق" استفاده کنم. 

در این حد خر ذوق بودم که وقتی از خواب پاشدم، عماد ازم پرسید: چی شده ؟ چرا اینقد خوشحالی ؟ =)) 

اوایل که اینجوری می‌شد ناراحت بودم موقع بیداری، ناراحتِ این که چرا تو واقعیت رخ نداده و واقعی نبوده، ولی به مرور زمان همین اش هم واقعا انرژی بخشه‌. 

 

خدایا به سلامت دارش ..‌. 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۵۴
امیر.ن

تو می‌توانی مسلمان زاده باشی 

و اسلام را دوباره کشف کنی 

 


و هر کسی 
به اندازه ی دلتنگی هایش
درگیر شب است...

 


تو آن نه‌ای که چو غایب شوی ز دل بروی

 تفاوتی نکند قرب دل به بعد مکان

 


گفتم دَری ز خَلق ببندم به رویِ خویش
دردی‌ست در دلم که ز دیوار بگذرد
 


لینک: چشم انتظاری 
فقط بگگم که "کتاب در کنار متن، با اتفاق گرافیکی ویژه‌ای نیز همراه شده است."
نخرید اش تا خودم براتون بخرم :) 

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۴۷
امیر.ن

سلام 


یک چیزهایی هستند که 
یقه ات می گیرند و 
تکان ات می دهند. 

سبک می شوی :) 

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۲۰
امیر.ن