دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

آب را گل نکنیم

در فرودست انگار ، کفتری می خورد آب

یا که در بیشه ای دور ، سیره ای پر می شوید

 یا در آبادی کوزه ای پر می گردد

آب را گل نکنیم

شاید این آب روان می رود پای سپیداری ، تا فروشوید اندوه دلی

دست درویشی شاید ، نان خشکیده فرو برده در آب

زن زیبایی آمده لب رود

آب را گل نکنیم

روی زیبا دوبرابر شده است

چه گوارا این آب

چه زلال این رود

مردم بالادست چه صفایی دارند! چشمه هاشان جوشان ، گاوهاشان شیرافشان باد!

من ندیدم دهشان

بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست 

ماهتاب آن جا ، می کند روشن پهنای کلام

بی گمان در ده بالا دست چینه ها کوتاه است

مردمش می دانند که شقایق چه گلی است

بی گمان آنجا آبی ، آبی است

غنچه ای می شکفد ، اهل ده باخبرند

چه دهی باید باشد!کوچه باغش پر موسیقی باد!مردمان سر رود ، آب را می فهمندگل نکردنش

ما نیز آب را گل نکنیم

تمام شعر نماد است

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۳۷
امیر.ن
درون ما،ز تو یک دم نمی‌شود خالىکنون که شهر گرفتى، روا مدار خراب…سعدی در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود ب چشم خویشتن دیدم ک جانم می رود سعدی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۰۳
امیر.ن
اردوی خوب اردوییست ک یک روزه باشد .این را پس از برگزاری این اردو ها فهمیدم ...اردویی ک ساعت 11 شب برنامه ریزی شود و ساعت 7 صبح اجرا، یک اردوی یک روزه مفید است .اردویی ک مثل دوران مدرسه اولش کلاس  درس باشد :((و در تمام طول لحظات آن کلاس از شروع تا پایان به فکر تمام شدنش باشی :))اردویی ک وسیله ی نقلیه اش مترو باشد و با یک بار خط عوض کردن به مقصد برسی .اردویی ک وقتی ب مقصد رسیدی چند تن از دوستانت را هم ببینی. شاید هم یک تن ... !اردویی ک در یک مجموعه ی تقریبا دقیقا ! بزرگ برگزار می شود و تو برای ورود بدان مجموعه مجوز نداری .همین امر باعث یک دروغ صریح به نگهبان است برای ورود. دروغی ک پدر یادت داده، یا شاید هم او قصد یاد دادن نداشته و تو با پررویی تمام اجرایش کردی و بعدش هم به او نسبتش می دهی .راستی یادم رفت حرفی درباره نوع این اردوها بزنم؛ اردو ممکن است مثل پارسال زیارتی باشد و شاید هم مثل امسال کمی مطالعاتی باشد.مطالعاتی با رنگ و بوی میان ترم  ...خنده ام می گیرد که نمی دانم متن اصلی یا بدنه ی اردو را کتاب های داخل کیف بدانم یا دیداری ک در نود شش برای اولیین بار انجام می شد.هدف اردو دومی بود ولی بیشتر زمان اردو صرف اولی گشت.دیدن آن یک تن .. بودن با او ... حرف زدن با او .. حتی ناهار خوردن با او ... حس خوبی را بر من اعمال کرد .. هرچند زمان این با هم بودن دور و بر چند ساعت بود و بقیه اش در اتاق مطالعه سپری شد ولی به نظرم حس خوبش تا روز ها با من خواهد ماند.. حداقل  تا اردوی یک روزه ی بعدی همراهی ام خواهد کرد. دلم را امید وار نگه می دارد. :)  پ.ن کاش بشود یک اردوی یک روزه هم برم فقانسه ... جان خودم فقط می خواهم برایش لواشک ببرم ... فقط
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۳۳
امیر.ن