دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

حس غریبگی با کسی که یه زمانی صمیمیت زیادی داشتین غم خیلی زیادی داره.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۹ ، ۱۹:۰۱
امیر.ن

دل از من بردی ای دلبر بفن آهسته آهسته

تهی کردی مرا از خویشتن آهسته آهسته

کشی جانرا بنزد خود ز تابی کافکنی در دل

بسان آنکه می‌تابد رسن آهسته آهسته

ترا مقصود آن باشد که قربان رهت گردم

ربائی دل که گیری جان ز من آهسته آهسته

چو عشقت دردلم جا کرد و شهر دل گرفت از من

مرا آزاد کرد از بود من آهسته آهسته

بعشقت دل نهادم زین جهان آسوده گردیدم

گسستم رشته جان را ز تن آهسته آهسته

ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من

تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته

سپردم جان و دل نزد تو و خود از میان رفتم

کشیدم پای از کوی تو من آهسته آهسته

جهان پر شد ز حرف فیض و رندیهای پنهانش

شدم افسانهٔ هر انجمن آهسته آهسته

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۹ ، ۲۲:۴۳
امیر.ن

هرگه آیَم سوی تو تا سوزِ دل تسکین دهم
بینمت با غیر و صد سوزم به دل افزون شود

 

#در_سوز_و_گداز

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۹ ، ۰۱:۱۵
امیر.ن