دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب در بهمن ۱۴۰۰ ثبت شده است

وقتی آدم‌های دوست‌داشتنی زندگی‌ات 
به هر دلیلی از کنار تو می‌روند؛
گویی تکه‌ای از وجودت را از دست می‌دهی.




پ.ن: دستت هم به جایی بند نیست. نمی‌توانی به کسی خرده‌ای بگیری، فقط آگاهی که روزگار تا بوده چنین بوده. 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۰۰ ، ۰۷:۵۰
امیر.ن