دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

انفاق

يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ق.ظ
در خانه ی ما که از یک ماه قبل بوی عید می آمد ... بوی نو شدن ... بوی تازگی ... بوی پولهایی که خرج می شوند تا سال جدید بهتر شروع شوندبوی پولهایی که خرج می شوند تا تفاوت ها بین 3 و4 احساس شوند آرام آرام چیز هایی به خانه ی مان اضافه می شود ... آرام آرام لباس های جدید جای لباس های کهنه را گرفتند ... هرچ جلو تر رفتیم برنامه هایمان برای مسافرت دقیق تر شد. با تقریبی تمام خانواده های دورو بر عزم سفر داشتند .. عزمی که با درآمد مادر و پدرهایمان تناسب داشت ... عزمی که اراده ی آنهارا نشان می دهد .. روز عید ... عید دیدینی ها ... عیدی ها ... آجیل ها و میوه ها ... آن همه شیرینی های جور واجور ... تمام خانواده کنار هم ... کهنسالترین ها هستند ... کوچکترین که سالیست آمده، هم هست ... لبخندها ... شوخی ها  ... گفتگو ها ... این هارا همه ما داریم ... اماااا ....امان از ... یتیمی ... فقیری ... مسکینی ... گاهی اوقات گریه ام می گیرد ... که چرا من اینجا ام و دیگری که " نفخت من روحی " در دلم می خواهد م.م.م را صدا بزنم ... با دوربینش ... کمی هم پووول ... بیافتیم در خیابان ها و سازمان ها ...کمیته ی امداد امام ...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۰۲
امیر.ن