بحث قدیمی
چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۱۵ ب.ظ
برگفته از کتاب اخلاق زندگی نوشته ی علی اکبر کلانتری پاسکال در بیان درد درونی خود- که در حقیقت درد بسیاری از غریبان دیگر نیز هست- می گوید : متولد شدم و ندانستم برای چه؛ زندگی کردم و ندانستم چگونه زندگی کنم؛ اکنون می میرم و نمی دانم چرا. انسان عجیب ترینِ موجودات طبیعی است؛ ار جسم اطلاعات کافی ندارد؛ روح را نمی شناسد و از ارتباط روح و جسم بی خبر است؛ اجتماع جسم و روح او را متحیر می کند، در صورتی که خود او مولود آن است.1شهید مطهری در پاسخ به این پرسش که «چرا امروز دیگر آن لطف و رقتی که در اثار شعرایی مانند سعدی و حافظ بوده، یافت نمی شود حال آنکه همه چیز از جمله علوم، پبش رفته و اندیشه ها ترقی نموده است»، می گوید:اگر به شاعران معاصر برنخورد، عقیده ی شخصی من این است که سبب این امر، یک چیز است و آن اینکه در خلق آن اثار لطیف و ظریف هنری، افزون بر ذوق هنری و قدرت خلاقه ی فکری، یک رقت و لطافت و حساسیت دیگر در ضمیر لازم است و این رقت و لطافت انگاه پبدا می شود که شخص، توجه بیشتری به تقوا و معنویت و آزادگی و وارستگی داشته باشد و اسیر دیو خشم و شهوت نباشد. 21. جوان و بحران های هویت نوشته ی محمدرضا شرفی2.ده گفتار نوشته ی مرتضی مطهریپ.ن: گتابی در نمازخانه ی دانشگاه پیدا کردم ... مناظره ی شریعتی مطهری از باب مریدان :) ... باشد که آدم تر شوم
۹۵/۱۰/۱۵