دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

حق

يكشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۶، ۰۴:۳۰ ب.ظ
گرچه بـا تقدیــــر ناچار از مـــدارا کردنمعشق اگـر حق است، ایـن حق تا ابـد برگردنمتـا بـپندارم که ســـهمـی دارم از پـــــروانگـیپیـله ای پیـچیده از غـــم هایِ عالم بر تـــنـمبـر سر ایـن ســرو، آخر بـرف هم منت گذاشتدست زیـر شانه ام مگذار!  بـاید بشــــــکنـممَـن که عمری دل بـرایِ دوستـان سوزانده امحال بـاید دل بســــــوزاند بـرایـم دشــــمنـمخدایا کمکشان کن ... صبرشان ده و کمی هم به داد این بی دادی های مملکتمان برس !  شاید کمی هم همت به ما باید ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۱۲
امیر.ن