دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

اول شب

سه شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۱:۲۳ ق.ظ
بسم رب الحسین 

شب اول؛
مرز بین پیروزی و شکست یک لحظه است. 
لفظ غلبه کردن یا مغلوب شدن را هم می توان بکار برد اما برای آن "لحظه" جایگزینی ندارم. شاید بتوان حرکت بر روی لبه ی تیغ را مشابه این اتفاق قلمداد کرد اما باز هم بنظرم تمام اتفاقات در همان یک لحظه می افتند. 
تمام ک در واقع یعنی بقیه ی ماجرا می شود نتایج آن یک لحظه و وای بحال کسانی که ... چرا کسان !! ... وای بحال امیری ک در آن یک لحظه اشتباه انتخاب کند. 
بنظرم سالها تلاش باید تا بتوان در این تصمیم گیری های لحظه ای پیروز میدان شد. سالها باید تمرین کرد تا به موقع و در لحظه ی مناسب بر خودمان غلبه کنیم. و چقدر شیرین است طعم این پیروزی. 
باید اعتراف کنم شب اولی را مغلوب بودم؛
و ب همین واسطه مغموم.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۲۰
امیر.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی