دفتر هذیان تب عشق
بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت
خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
دفتر هذیان تب عشق
بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت
آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد
خلاصه آمار
بایگانی
خرداد ۱۴۰۳
(۱)
ارديبهشت ۱۴۰۳
(۱)
مرداد ۱۴۰۱
(۱)
ارديبهشت ۱۴۰۱
(۱)
فروردين ۱۴۰۱
(۱)
اسفند ۱۴۰۰
(۱)
بهمن ۱۴۰۰
(۱)
دی ۱۴۰۰
(۱)
آبان ۱۴۰۰
(۱)
مهر ۱۴۰۰
(۳)
شهریور ۱۴۰۰
(۲)
مرداد ۱۴۰۰
(۴)
تیر ۱۴۰۰
(۵)
خرداد ۱۴۰۰
(۶)
ارديبهشت ۱۴۰۰
(۷)
فروردين ۱۴۰۰
(۳)
اسفند ۱۳۹۹
(۴)
بهمن ۱۳۹۹
(۱)
دی ۱۳۹۹
(۲)
آذر ۱۳۹۹
(۱)
آبان ۱۳۹۹
(۳)
مهر ۱۳۹۹
(۳)
شهریور ۱۳۹۹
(۲)
مرداد ۱۳۹۹
(۲)
تیر ۱۳۹۹
(۳)
خرداد ۱۳۹۹
(۲)
ارديبهشت ۱۳۹۹
(۳)
فروردين ۱۳۹۹
(۳)
اسفند ۱۳۹۸
(۳)
بهمن ۱۳۹۸
(۱)
دی ۱۳۹۸
(۳)
آذر ۱۳۹۸
(۵)
آبان ۱۳۹۸
(۳)
مهر ۱۳۹۸
(۱)
شهریور ۱۳۹۸
(۱)
مرداد ۱۳۹۸
(۴)
تیر ۱۳۹۸
(۲)
خرداد ۱۳۹۸
(۴)
ارديبهشت ۱۳۹۸
(۱)
فروردين ۱۳۹۸
(۳)
اسفند ۱۳۹۷
(۳)
بهمن ۱۳۹۷
(۴)
دی ۱۳۹۷
(۵)
آذر ۱۳۹۷
(۳)
آبان ۱۳۹۷
(۷)
مهر ۱۳۹۷
(۶)
شهریور ۱۳۹۷
(۶)
مرداد ۱۳۹۷
(۳)
تیر ۱۳۹۷
(۲)
خرداد ۱۳۹۷
(۱)
ارديبهشت ۱۳۹۷
(۲)
فروردين ۱۳۹۷
(۲)
بهمن ۱۳۹۶
(۳)
دی ۱۳۹۶
(۱)
آذر ۱۳۹۶
(۲)
آبان ۱۳۹۶
(۲)
مهر ۱۳۹۶
(۱)
شهریور ۱۳۹۶
(۲)
مرداد ۱۳۹۶
(۱)
تیر ۱۳۹۶
(۲)
خرداد ۱۳۹۶
(۲)
ارديبهشت ۱۳۹۶
(۳)
فروردين ۱۳۹۶
(۱)
اسفند ۱۳۹۵
(۶)
بهمن ۱۳۹۵
(۳)
دی ۱۳۹۵
(۴)
آذر ۱۳۹۵
(۵)
آبان ۱۳۹۵
(۲)
مهر ۱۳۹۵
(۲)
شهریور ۱۳۹۵
(۲)
مرداد ۱۳۹۵
(۳)
تیر ۱۳۹۵
(۱)
خرداد ۱۳۹۵
(۲)
ارديبهشت ۱۳۹۵
(۲)
فروردين ۱۳۹۵
(۲)
اسفند ۱۳۹۴
(۱)
بهمن ۱۳۹۴
(۱)
دی ۱۳۹۴
(۲)
آذر ۱۳۹۴
(۱)
آبان ۱۳۹۴
(۱)
شهریور ۱۳۹۴
(۲)
مرداد ۱۳۹۴
(۱)
تیر ۱۳۹۴
(۳)
خرداد ۱۳۹۴
(۳)
ارديبهشت ۱۳۹۴
(۴)
فروردين ۱۳۹۴
(۴)
اسفند ۱۳۹۳
(۳)
بهمن ۱۳۹۳
(۳)
دی ۱۳۹۳
(۴)
آذر ۱۳۹۳
(۸)
آبان ۱۳۹۳
(۳)
مهر ۱۳۹۳
(۷)
شهریور ۱۳۹۳
(۵)
مرداد ۱۳۹۳
(۴)
تیر ۱۳۹۳
(۵)
خرداد ۱۳۹۳
(۷)
ارديبهشت ۱۳۹۳
(۸)
فروردين ۱۳۹۳
(۷)
اسفند ۱۳۹۲
(۵)
بهمن ۱۳۹۲
(۵)
دی ۱۳۹۲
(۵)
آذر ۱۳۹۲
(۳)
آبان ۱۳۹۲
(۶)
مهر ۱۳۹۲
(۸)
شهریور ۱۳۹۲
(۷)
مرداد ۱۳۹۲
(۷)
تیر ۱۳۹۲
(۷)
خرداد ۱۳۹۲
(۹)
ارديبهشت ۱۳۹۲
(۱۲)
فروردين ۱۳۹۲
(۵)
اسفند ۱۳۹۱
(۶)
بهمن ۱۳۹۱
(۷)
دی ۱۳۹۱
(۹)
آذر ۱۳۹۱
(۸)
آبان ۱۳۹۱
(۱۷)
مهر ۱۳۹۱
(۱۶)
شهریور ۱۳۹۱
(۲۹)
مرداد ۱۳۹۱
(۵)
آخرین مطالب
۰۳/۰۳/۰۲
Scared
۰۳/۰۲/۲۵
The new journey
۰۱/۰۵/۱۷
سکوت مطلق
۰۱/۰۲/۰۱
خواسته
۰۱/۰۱/۰۱
دلُم خونه
۰۰/۱۲/۲۳
مناجات حقانیه
۰۰/۱۱/۱۲
تکه تکه
۰۰/۱۰/۱۴
دل و جان
۰۰/۰۸/۲۹
رنج عدم قطعیت
۰۰/۰۷/۳۰
چه بگویم!
کوتاهترین روز
شنبه, ۱ دی ۱۳۹۷، ۰۲:۰۵ ب.ظ
سرخی یلدای ما هم این چنین بود ...
ب یک چای هم بسنده کردیم :)
۰
۰
۹۷/۱۰/۰۱
امیر.ن
نظرات
(۱)
۰۳ دی ۹۷ ، ۱۲:۱۶
حسین
مرا چه باک ز باران
که گیسوان تو چتری گشوده اند
مرا چه باک ز مرگ
که بوسه های تو پیغام های قیامند
بدرودهای تو
تکرارهای سلامند
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
که گیسوان تو چتری گشوده اند
مرا چه باک ز مرگ
که بوسه های تو پیغام های قیامند
بدرودهای تو
تکرارهای سلامند