دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

واریم

سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۸، ۰۱:۵۸ ق.ظ

ما امیدواریم... 
اما اگر این مه غلیظ، تا همیشه ادامه پیدا کرد چه؟ 
اگر زمستان فصل ماندگار تقویم‌ شد و مسیرها تا همیشه صعب العبور ماندند... 
اگر پشت تمام این دویدن‌ها و امیدداشتن‌ها، دیوارهای سیمانی بود و پشت تمام خاکستری‌ها، سیاه، چه؟ 
اگر هی ایستادیم و دوام آوردیم و جنگیدیم و آخر کار، مغلوب لشگر گرفتاری‌ها شدیم و دردهای لجام گسیخته محیط زیستمان را به کلی اشغال کردند چه؟ 

ما باز هم ایستاده می‌جنگیم و با تمام درد، بغض‌هایمان را سر می‌بریم و جوانه های طلوع را با خونِ‌دل آبیاری می‌کنیم، ما هنوز امید داریم و می‌دویم و جا نمی‌زنیم؛ ولی اگر حالمان خوب نشد، اگر محکوم به دویدن‌هایپ بی‌نتیجه بودیم و خدا ما را برای درس عبرت آفریده بود چه؟ 
بارالها، ما در این شب‌های سرد کفرآمیز، هنوز هم به معجزه‌ی دستان تو مومنیم...
تو بگو؛
الیس الصبح بقریب؟

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۲۶
امیر.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی