امیدواریم
يكشنبه, ۱ دی ۱۳۹۸، ۰۲:۵۲ ب.ظ
می دانم رفیق جان؛ مسیرها هموار نیستند و هوای خیابان سنگین است .
رودخانه ها یخ بسته اند، خورشیدها پشت کوهها جا مانده و جوانه ها، رویش را به تعویق انداخته اند.
خبر دارم رفیق جان، زمستان است...
اما تو به حرمت بهار و زایش دوباره ی درخت، خود را در تاریکی حبس نکن، که یعنی درد را پذیرفته ای!
از حرکت باز نایست، که یعنی تن به انجماد داده ای!
خانه ات را سبز نگه دار رفیق روزهای سخت!
به سهم خودت جهان را سبز کن ! مسیر هارا هموار و آفتاب را ناگزیر به تابیدن...
تو به سهم خودت گرم باش؛ تا رودخانه ها دوباره جاری شوند و آسمان ها آبی، تو به سهم خودت دلیل رویش باش.
که صبح به این شهر برمی گردد...
رفیق ...
می شود تا رسیدن صبح، زنده بمانی ؟
می شود با من این زمستان را دوام بیاوری ؟
۹۸/۱۰/۰۱
:)