سر درد ! برا چی ؟! برا کی ؟!
دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۱، ۰۷:۳۰ ب.ظ
آ.خ بهم گفت با داداشم حرف بزن سره کاراش ! گفتم رو چشم ( فقط برا این که ناراحت نشه ، یه ذره نظرش جلب ما بشه ) خیلی بیشتر از آنچه فک می کردم با آریا تند حرف زدم ! خیلی تند ! در حد فوحش شاید ... ولی اون خیلی منطقی گفت حرفات همه درست ... چی کار کنم ؟! نمی دونم کار درستی کردم یا نه ! اصلا به من ربطی داشت یانه ! من می تونم رو این بشر تاثیر بزارم یا نه ! بهش گفتم آدم های اطرافت تحریک میشن با این عکسا و حرفات ! داغون می کنی بقیه رو ! گفت میگی زندگی نکنم ؟! اینا همه دوستای خانوادگی ان ! دل لامصب هم جایی گیر نیست ! آخرش این شد که به هیچ کی رحم نکنه ! از پراویسی سیتینگ استفاده کنه ! ( privacy sitting ) خدایا خودت کمکش کن ! منم کمک کن از دست این سر درد نجات پیدا کنم ! عمو احمد میگه ساعت 11 سر مینی سیتی باش ! میگم کی ! کجا !؟ ...... و جوابی نمیده عماد به بابا م میگه این ایمیل داره ... ! یه حسی بهم میگه ایمیلم رو تعطیل کنم ! چت خم تعطیل کنم ! حس درستیه ولی ب نظرم بهتره باشه ولی خودمو کنترل کنم ! برا ایمیل از جی میل استفتده کنم ؟!؟! هان ؟! گند بزنن که نمازمم نخوندم ! برا چی ؟! برا کی ؟! فردا میرم پیش احمدی دانش ! برا دفترچه سلامت ! یعنی فعلا برا این میرم ! می خوام بش بگم نظرمو در مورد آ.خ ! بگم دیگه حرف نزنه از اوون ! البته شاید بگم .... ! من می خوام بشم محرمی ! همین و بس ! درس ! درس ! درس ! همین و بس ! خدایا کمک کن کمک ! تو فقط می تونی کمکم کنی ... !
۹۱/۰۵/۲۳