دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

حمد

يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۴۲ ب.ظ

طلا رو وقتی می‌خوان از ناخالصی‌اش جدا کنن، تو کوره می‌ذارن‌اش تا گداخته بشه. 
انسان در مشکلات مثل همین طلا می‌مونه، باید گداخته بشه. داغی بکشه و ته‌اش که طلا امد بیرون؛ بگه:
《الحَمدُللهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی.》
خدا را شکر بر داغِ بزرگِ دلِ من ...

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۱۷
امیر.ن

نظرات (۱)

بر کوره گلابگر افتاد راه گل

بلبل تو نیز خار و خس آشیان بسوز...

 

وفقک الله.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی