دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

مبهوت

دوشنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۲۶ ق.ظ

گفتم چشمم؛ گفت به راهش می دار
گفتم جگرم؛ گفت پر آهش می دار
گفتم که دلم؛ گفت چه داری در دل؟
گفتم غم تو
گفت نگاهش می دار…

ابو سعید ابوالخیر 

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۰/۰۶/۰۸
امیر.ن

نظرات (۲)

چه جمله‌بندی زیبایی :)

چقدررر زیبا بود :))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی