نم نم ... ! چیک چیک ... !
جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۱، ۰۴:۱۸ ب.ظ
عید ...عید اسماعیل و ابراهیم بود ... ! همین جوری دور هم به تعدادی از اطرافیان تبریک گفتم ، فک نمی کردم همه گوشی به دست باشن ... ! هنو 5 دیقه نشده بود 80 درصدشون جواب دادن ... ! خیلی جالب بود برام این موضوع ... ! نیت ها که متفاوت باشند همه چیز متفاوت خواهد بود ... ! جا داره از پاورقی ص 17 و کل ص 19 کتاب اجتماعی یاد کنم ... ! باز هم امام صادق درس دیگری داد ... ! به نظرم خیلی دیر است یاد گرفتن این درس ولی باز هم غنیمت محسوب می شود ... ! اونی که گله کرد ... ! خداوکیلی من این قد بد بودم ... ؟! حالا به اندازه 2 هفته یا به قول خودش 2 هفته و خورده ای یادت نکردم ... ! وخ نبوده خو ... ! تو این دو هفته یاد هیچ کی نکردم ... ! نوشتن هم که ... ! هر چه بود و هرچه نبود من غلط کردم ... ! کار دیگه ای ندارم که ، همیشه من غلط کرده بودم ... ! باران ها را داری ؟! کم نعمتی نیسا ، پرده رو میدی کنار میبینی همه جا خیسه ... کلی حال می کنی ... ! با صدای بارون از خواب پا میشی ... کلی حال می کنی ... ! میری زیر بارون خیس میشی اندکی ... کلی بیشتر حال می کنی ... ! انتقاد هم مانند باران، باید آنقدر نرم باشد تا بدون خراب کردن ریشه های آن فرد موجب رشد او شود … خاک بر سرت امیر ... کلا گفتم ... ! کل دنیا را هم بهت بدهند ... پدرت تنها یک بار با لحن بد باهت رفتار کنه ... همان تمام دنیا روی سرت خراب می شود ... حال فرض کن روزی 2 3 بار دنیا رو سرت خراب شود ... ! سر درد نمی گیری !؟ :(( دلسوزی نمی خواهم ... قدر بدانیم ... ! خدایا ، دوست ____ ! تو باید کاملش کنی ... ! با امید کامل کردن تو ، این هفته را هم شروع می کنم ... ! مثل همیشه ... !
۹۱/۰۸/۰۵