دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

چشم‌جان را بی‌نگه دیدارهاست
پای‌دل را بی‌قدم رفتارهاست


#پروین_اعتصامی

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۰۰ ، ۰۰:۱۲
امیر.ن