دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

می‌خوام حرفی بزنم که تماماً نقطه ضعف من رو نشون می‌ده،

و اون این که‌: 

هیچ‌کس نمی‌داند میان دو نفر چه می‌گذرد،

حتی خود آن دو نفر !

 

خیلی، خیلی، و حتی فراتر از خیلی برام سنگین و دردناکِ این جمله. اون "حتی" اش مخصوصاً.

 

پ.ن:  

و تسبیح و تمحید باید برای تنها خالقی که فرمود: 

《إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ》

سوره فاطر آیه ۳۸ 

پ.ن۲: این که گفتی:《إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ》؛ دلم خوب قرص و محکم می کند. 

بی‌هیچ دلهره راه‌ام را ادامه می دهم.

هرچند اتفاقات پیچیده و جملات سنگین باشند...

ما تو را داریم.  

هدایتِ شخصِ تو را

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۸ ، ۰۵:۱۶
امیر.ن

مالامال است جام توحید
ما بادهٔ مختصر نداریم
#قاسم_انوار

.

.

مغموم ام ... از دست کرده‌‌های خودم 
نه این که امروز بوده باشد، نه 
چندیست ک چنین زندگی‌سوز روز می‌گذرانم 
و شب را هم به دود آتش‌روز تیره می‌دانم 
دیر‌یست به گِرد باده‌ی مختصر می‌چرخم

می بینم و می جویم،

می چینم و می ریزم.

می خندم و می گریم،

دیوانه چنین باید ؟ 

نه خیر ... عزیزجان

مالامال است جام توحید 

ما باده‌ی مختصر نداریم 

 

اون شب هم همین حس رو داشتم،

مغموم بودم که چرا اختصار داشته ام.

که چرا متنی ک خواسته بودی را کامل از بَر نبوده ام..

.

.

.

که جان کلام این‌که فکر ملک دل ما کن که خراب است خراب.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۰۲
امیر.ن

خیلی خیلی دلم لک زده برای دیدن آن عزیزانی که بیش از شش سال است ندیدم شان. 

آنها که آخرین بار روز تحویل کارنامه دیده شده اند و لا غیر. 

آنها که شماره تلفنی هم از خود به جای نگذاشته اند حتی. 

همان غائبین دور از نظر. 

پس چه می کند دست روزگار ؟ پس کی ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۰۰
امیر.ن