دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

مالامال

يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ۰۲:۰۲ ق.ظ

مالامال است جام توحید
ما بادهٔ مختصر نداریم
#قاسم_انوار

.

.

مغموم ام ... از دست کرده‌‌های خودم 
نه این که امروز بوده باشد، نه 
چندیست ک چنین زندگی‌سوز روز می‌گذرانم 
و شب را هم به دود آتش‌روز تیره می‌دانم 
دیر‌یست به گِرد باده‌ی مختصر می‌چرخم

می بینم و می جویم،

می چینم و می ریزم.

می خندم و می گریم،

دیوانه چنین باید ؟ 

نه خیر ... عزیزجان

مالامال است جام توحید 

ما باده‌ی مختصر نداریم 

 

اون شب هم همین حس رو داشتم،

مغموم بودم که چرا اختصار داشته ام.

که چرا متنی ک خواسته بودی را کامل از بَر نبوده ام..

.

.

.

که جان کلام این‌که فکر ملک دل ما کن که خراب است خراب.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۱۱
امیر.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی