دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب
من : کاری؟ امری؟ فرمانی ؟؟اوشون : برو عزیزم من : عزیزم ... اوشون : عزیززم سابق من : جایگزین شدن ؟!اوشون : نه ، باشن هنوزم عزیزن من : هستن ولی بقیش رو نمی دونم ... خدا همه را حافظ اوشون : ب ب ! (bb) این بود اوج مکالمات من و اوشون ! همون معلم گران...قدر ! آی ط.ر کیش بودن ، ما این جا اشک میریختیم براشون !!! ... آی ا.خ هم شمال هستن ، ما این جا احساس تنهایی می کنیم بدونه ایشون !!  ...  بنده دلم می خواد یه جوری ط.ر رو ببینم ! روم نمی شه بهش بگم یه جا قرار بذار ! یعنی از جواب منفیش می ترسم برا قرار گذاشتن ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۰۷
امیر.ن