دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب
خب تابلو است ، به زبانی ادبی تر ، بدیهی است که من احساس خوبی داشته باشم که تو ، برادر من ، رو من حساب می کنه و من تقریبا تنها کسی ام که می تونم درکش کنم ... این درک کردن حرف تو بود ... من باشم می گم " تنها کسی که باهاش این قدر راحتم  .... . " نمی گم نمی تونم درک ت کنم نه ... ولی در مورد این شخص خاص خب می شه تجدید کرد درباره برخی نظرات ... برعکس تابلو اعلانات بودن اون حس خوبی که تو نوشته ات یود ... هیچ دلیلی برای وجود حس بد نمی توانم پیدا کنم ... ولی حس بد دارم ..شاید بزرگترین علتش که ناراحتم می کنه این باشه که داوشه من ... ایمان من ... یه جایی گیره ... اره یه چیزی پشت سینه اش هست که گاها واسه شخصی دیگر می تپد ...  می شود از این حرف بحث حسادت را به میان کشید و گفت من به او حسادت می ورزم ... نمی توانم کامل منکر شوم  حســــــادت را ؛ اما  یادت باشد که این روز ها بیشتر به تنفر سیر می کند احساساتم نسبت ب او ... از خودم می پرسم چرا !؟ شاید سوال تو هم باشد ... چرا باید اینی که خوب می نامند اش عموما برای من تنفرانگیز باشد ... ؟؟ فعلا بگذار تا برای خودم باشد جواب ش ... اما از این می ترسم که تو و یا حتی شما ها نیز چون من شوید ... پر از دوری کردن های او ... پر از فکر کردن به او ... و حتی دریغ از ثانیه ای که او این داستان را از سوی خودش برقرار کند ... کمی به من فکر کند ... خسته ات نکنم ... برایم قابل تحمل نیست ، باج بدهی و هیچ را بخری ... حال آن که خیلی چیز ها در طول این روز های گذرنده برایم قابل تحمل نبوده ، اما هیچ کدامشان برطرف نشده اند ... تو هم به راهت باید ادامه بدهی ... منظورم اینه که برایت مهم نباشد که من نظرم چیست راجع به اون شخص ... و تو در دل پاسخ می دهی : معلوم است که نظرت را مهم نمی شمارم .اگر غیر این است بگو ک بدانم  !؟راستی یادم رفت ... همین که خواستی کمی هم که شده کنترل کنی برخی چیز هارا ... همین "خواستن" کلی پیشرفت است ولی "کــــــــــــافی" فکر نکنم .ترسم ای دلنشین دیرینه   /   سرگذشت تو هم ز یاد رودآرزومند را غم جان نیست   /  آه اگر آرزو بر باد رود...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۰۹
امیر.ن