دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

گدایی --- آقایی

جمعه, ۱۹ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۴۰ ق.ظ
اربابــــــصدای قدمت می آید ... یاد عرفه ی پارسال می افتم ... :(( وای خدا ... یه چی خوندم عالیـــــــــــــــــ :____________________ 40 طلوع تا 72 غروب مانده است _________________وقتی به کاری عادت کردی که نمی تونی ترک کنی ... در واقع معتادی بهش ... و من معتاد این گدایی ام .. معتاد شدم که هر سال بیایم و گدایی کنم ... شما هم با تمام وجود جوابم را بدهید ... و من نیازمند صبر کنم که دوباره بیایید و دیت پر بفرستیدم ... امسال دیگر پارسال نیست ... کمی وسیع تر گدایی می کنم ولی فکر کنم سال بعد هم چون امسال پارسال نشود ... گدایی ام وسیع تر می شود ولی ته ندارد ... شاید چون مهر شما پایان ندارد ... پ.ن : بال در می آورم تا هفته ی بعد ... :) از این که می بینمت خوشحالم ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۱۹
امیر.ن