دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

آنچه ب من بسپاری ...

سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۱۳ ق.ظ
خدایا ملقمه ام را ببین ... ببین چه کرده ام ... ! ببین انچه به من سپردی چگونه شــــد ...آشی برای خود خودم پخته ام که بیا و ببین ... کمکم کن خدا ... کمی صبر ...کمی اراده ی قوی تر ... من نه ... اول اون سه تای دیگه ...بعد من ... چهار بود ... ! اری همین یک که به ما اضافه شد ... ! به فکر فرو میبرد مرا ... همین یک ... ! این هم راهیست .. !
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۰۷
امیر.ن

نظرات (۱)

Khodet mifahmi chi migi