دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

حرف دل

شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۵:۳۴ ب.ظ
تو هستی ... تو یکی هم  هستی ...دکتر هم هست ... اره همه هستن ...ولی هیچ کس نیست ...دلم گفت این ها رو  ... دستم نوشت ... :) خدایا شکرت ;)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۲۵
امیر.ن