دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

این روزها

شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۶ ب.ظ
خسته شدم از این همه نقاب ! خسته شدم از این که خودم و خودتان ، رو بازی نمی کنیم ! خسته شدم از این که فکر کنم و بازی کنم !خسته شدم از این که هم نقاب دارن ! به دنبال شخصی بی نقابم ! شخصی بی وابستگی ! دیگران که هیچ ! خودم هم هیچ ! ...راه بگذار برابم خدا زودترها وقت داشتم حرف نیز قبل ترها حرف داشتم وقت هیچ اما اما امان از این روزهانگاه می کنم تنها به بیهوده بودن هابه ... پ.ن : دلم تنگ شده ... برای وایت برد اتاقت ... ! برا خطت  ... !
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۱۶
امیر.ن

نظرات (۲)

اول خود را درست کنیم
سپس به فکر درست کردن دیگران باشیم !!!!!!!
پاسخ:
! منم همینو می گم ... کمک می خوام دیگه ..
کمکو نمیگیری فقط میکنی
محمد علی
پاسخ:
Daqiqan moshkel haminjas ... Shayad nemitoonam