دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

باز این چه شورش است در دل ما

دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۰۸ ب.ظ
سلام برادر ببین بعد چهل روز برگشتیم پیشت  ...ببین همه دسته گلات رو برگردوندم  ... حسین جان از هرکی می خوای خبر بگیری ...بگیر ... می خوای از این چهل روز سوال بپرسی... بپرس ولی ولی از رقیه ات خبر نگیر  ...از گوشه ی خرابه نپرس ... :( یا الله هنوز به روز های آخر نرسیده حسابتون رو بی حساب کردید  ...حداقل کار این رفیقمان را که راه انداختید ...من به شما نمی  رسم ... پست تر از این حرفام ... باید صبر کنم تا هفته شهدا ... شایــــــــــــــد بشود ... شکرت خدا ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۰۲
امیر.ن