دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

عصر جمعه ... 92/11/25

جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۳۳ ب.ظ
چرا این هفته باید اینجوری باشه ؟! هم امتحان مرحله یک هم هفته شهدا اول ها بالکنی بودم .. بعدش پنجره اتاق ... این شبها کنج اتاق هم دوام نمی آورم ... دیوارهای اتاق دیگر تاب ندارند ...تاب این همه سکوتِ تیک تیکِ ساعتی ... تاب من و نگاهم به گذر زمان ......کی باطری تمام می کنی آخر... ؟! طالبم ... طالب کمک های بی رنگت ... نامرئی وار ب دادم برس
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۲۵
امیر.ن

نظرات (۱)

تنفر رو هم اضافه کن
پاسخ:
تنفر می تونه یه جور امید ایجاد کنه ... :) نه ؟ من دارم از ناامیدی حرف می زنم ... حس بدیه ..