دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

دوور !

دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۳۲ ق.ظ
امدم ی چی در گوشت بگم برم ...اینجا دیگه جای آدم های خوب نیست ... اگه موندی بدون که خوب نیستی ...اینجا ... روزا ... من وسط ... عماد به کنارم ... علی حقیقت جلوم ... کوشا به اون یکی کنارم ... شبا ...من تنها ... سرده ...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۰۴
امیر.ن

نظرات (۱)

تولدت مبارک :))
پاسخ:
;) فدای کسی که نمی شناسم :دی