دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

!

يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۰۳ ق.ظ
جواب کنکور :) نمی دونم چه جوریست که اینجوریست ...! تشعشعات این روز به من هم می رسه ... فارغ از هرگونه ربطی به من؛ امشب باز دوباره کلی بحث یکطرفه خواهیم داشت ! من باب این که من در نظر اینان هیچ نمی شوم ... ساعت حدودا 7 بود که تشرقف فرما شده و با همان چهرهخسته، بدون سلامی گفتند : یک تا سه ککنکور دراومده !!! سکوت من جارا برایشان باز کرد که تمام رتبه هارا با ذکر شهر و جنسیت بیان کنند ... شاید 4 5 تا تهران گفتند و ما خیال کردیم که امروز و فردا را در امانیم !!! اما زهی خیال باطل این دفعه که تهران تهران کردند، گشتند گشتند جای دیگر پیراهن عثمان پیدا کردند  ... نتیجه گیری آخرشان جالب بود : خلاصه این که پسر تهرانی کلا تعطیله ! دیگر مادر آدم که اینگونه بگوید بنده خودم درک می کنم که یه من ماست چقدر کره می کنه ...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۱۲
امیر.ن