دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

خوداو

شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۰ ب.ظ
صفحه ی اول سوره ی غافر ...عجب جواب دندان شکنی ...مچکرم خدا ... همان آیه ی سوم تمام مرا دوباره بنا کرد ... بماند آیه های دیگرش پ.ن : در خودش است ... این روزها احساس می کنم دکترمان در خودش است ... اما کو دل پیگیری ؟ پ.ن2: او تنهاست ... اگر او نرود کنار فلانی و دوستانش ... تنهاست اگر کنار ایکس و ایگرگ نشیند ... تنهاست  ... حرف های محمد علی را که شنیدم نسبت به او ، فهمیدم واقعا تنهاست .. محمد علی مقصر نیست شاید من مقصرم ... یعنی حتما من مقصرم ... نه فقط من ... ولی بخش بزرگیش منم ... از اون بدتر که چشمان من می بیند ... نمی دانم چرا !!! اما می بینم تمام ش را  ... می بینم و زجر می کشم ... می بینم و حسرت می خورم ... پشیمان می شوم ... خدای من می دانم که کار خود را به از من بلدی ... می دانم که هوایش را داری ... می دانم که مواظب اویی ... اما ... دلم شور می زند ... کمکمان کن ... دلم می خواهد در چشمانت نگاه کنم و بخوانم بارها با بار به دربار تو دارند رقیبان  من که بارت برم ای دوست چرا بار ندارم معنی بار به ترتیب : دفعات زیاد / اجازه ی ورود /سختی،بار غم / اجازه ی ورود
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۱۵
امیر.ن