دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

و کان الانسان عجولا

شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۰۶ ب.ظ
از تمام اتفاقای این روزهایم فقط یک چیزش قابل ذکر است یعنی تنها همین ها کمی شاد نگه می دارند مرا همین حرفهای خدا ... ایات هشت الی بیست و شش سوره ی اسرا بهترین حرف هارا زده ای :) بازهم کمکم کن خدایا ... این دفعه فقط منم که کمک می خواهم دیگر دستی به نوشتن نمی رود چرا که دیگر قلبی برای خواندن نمی تپد پ.ن : صدایت را دو سالیست نشنیده ام ... همین ... :((
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۱۳
امیر.ن