دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

خامشی

شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۱۸ ب.ظ
کتاب مرآت از قول دکتر شریعتی می نویسد : حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هرکس به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد . به نظر می رسد توجیه خوبی برای سکووت پیدا کردم ..پ.ن: به ایمان نرسیده است ... ! به پایان نرسیده است ... !
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۱۵
امیر.ن