دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

اذا وقعت الواقعه

يكشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۴:۴۰ ب.ظ
دل لبریز می شود دل سر ریز می شود از این ک باید از کسانی فاصله گرفت که دوست شان دارم از کسانی که فکر می کردم شاید مکمل باشند مرا از کسانی که فکر می کردی خط قرمز هارا مواظب اند دلم می خواهد گریه کنم ... نه از سر تنهایی که از سر بی خدایی که من هنوز آن امیر وابسته به دیگرانم ..
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۰۶
امیر.ن