دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

شنود افکار

جمعه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۱۳ ق.ظ
در افکاری به این نتیجه رسیدیم که گاها ظلم می تواند عامل رشد باشد به بیان بهتر بعضا مورد ظلم قرار گرفتن نوعی اگاهی و بیداری در افراد ایجاد خواهد کرد که می تواند سببی برای ترقی محسوب شود و این یعنی در پشت این بازی ها اسراری است ... و این یعنی حکمتی ست شاید ... البته لازم ب ذکر است که این ظلم باید از جهالت برخیزد ... از روی نادانی نسبت به عوامل در کار برخیزد علاوه بر این می بایست آن مظلوم واقع شدن هم در ابتدا از روی ناتوانی باشد هرکجا ویران بُوَد در آن امید گنج هست              گنج حق را می نجویی در دل ویران چرا ؟پ.ن : مقیم سایه بید از چمن دارد فراغت ها به رفع بی کسی کم نیست مو هم بر سر مجنون مقیم سایه ی بید ... دقت کن !! مجنون ... بیشتر !!
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۵
امیر.ن