دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

سفر ...

چهارشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۱، ۰۵:۲۰ ب.ظ
داره تموم میشه دیگه ...یعنی تموم شد ...این تابستون هم تموم شد .... می خوان ببرن سفر ... کجا می برن رو دوس ندارم خاطره بشه ... مثل همیشه ... فکر می کنم سفر جالبی بشه ... یعنی قرار گذاشتیم جالب بشه دیگه ... رفتم کتاب هامو گرفتم ... جالب نمی شد اگه مث پارسال کتاب نداشته باشم تا دم مدرسه ها ... دو تا فارسی داره ... زبان فارسی ... ادبیات فارسی .... من به شخصه تو همون یکیش گیر می کردم ... حالا شده 2 تا ... فک کردن به 2 تا امتحان فارسی عذاب آوره :((  ........... : اشک هایی که بی هوا رو گونه هام میریزهقلبی که از همه ی خاطره هات لبریزهدلی که میخواد بمونه ، تنی که باید برهحرفی که تو دلمه ... اما ندونی بهترهبی خیال حرفایی که تو دلم جا موندهبی خیال قلبی که اینهمه تنها موندهخدایا شکرت ... انگشتانم فقط می توانند همین چند حرف را بفشارند ... ش...ک...ر  !
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۲۲
امیر.ن

نظرات (۱)

Are baba ba dokhtar amoo va dorost a maloome khailiya Hal mide