دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

کاش می تراوید آفتاب

سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۴۴ ب.ظ
بر دم حوزه امتحانی !! مردی تنها کوله بارش بر دوش دست او بر در و می گوید با خود غم این خفته ی چند خواب در چشم ترم می شکند البته ک شاید بنظر بر عبث می پایم ک ب درکس آید پ.ن : کاش یک دم شکند خواب به چشم، کس خدایا عاجز و سرگردانم ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۰۴
امیر.ن