دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

خواب ، خیال و آرزو

يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۱، ۰۶:۳۲ ب.ظ
روز جالبی بود ... برعکس دیروز ... دیروز دل درد داشتم فجیح ... درب و داغون بودما ... ساعت 8 بود ماما یه قرص داد بهم فک کنم ... با همون دل درد رفتم بیرون ... الماس کار داشتم ... بچه ها می گفتن به طرز باور نکردنی ای تخفیف گذاشتن ... همشون تقریبا ... خرید جالبی کردم ... با توجه به گذشته بسیار کمتر شد مبلغش :) شهرکتاب باز شده ... طبقه دومش ... کلی حال کردم باهاشون ... کلی .. امروز ... امروز تا عصر خبری نبود ... نه که نبود .. مثل گذشته بود، تکراری ... عصر امدم خونه خسته بودم ... به همین واسطه خوابیدم  ... کاشکی بیشتر می شد خوابم ... خیلی خواب بودااا ... خیلی .... یکی از اونایی که خیلی دوستش دارم تو خوابم امد ... از اون آدم هایی که همیشه دعا می کنم یه دیقه با من باشه .... بدون این که بهش بگم .... نمی دونم بد یا خوب ولی به این خواستم حداقل تو خواب چندین باری رسیدم ... با من بود ... با من حرف زد ... نگاهم کرد ...   حاضرم کلی سختی بکشم ولی برا یه دیقه هم که شده دوباره اون خواب و ببینم ...  هم خیلی خوب بود به دلیل این که  کمی امید وارتر شدم نسبت به این قضیه ....هم خیلی بد بود به واسطه ی این که فقط یه خواب بود .زنجیره ی جالبی است ... آرزو کردن ... شاید خواب دیدن شاید خیال پردازی کردن ... شاید به حقیقت به پیوندد این خواب و شاید در همان حد خواب و خیال بماند ... اما من بعد از 2 3 سال باز هم امیدوارم ... امید دارم به خدا ... به کار های خدا ... خدایا شکرت ... کم نمی گذاری ... هیچگاه کم نگذاشتی ... اما هیچ وقت هم بیش از اندازه به من ندادی ... همین حکمت تو را دوست دارم ... باز هم شکر خداجون ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۲۶
امیر.ن

نظرات (۲)

Khodaya omrist dashtam gerefteE raha makon
Khodaya omrist dashtam gerefteE raha makon