دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

نمایندگی های مجاز سراسر کشور

پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۴۴ ق.ظ
سخنی ک نیست طاقت ک ز خویش تن بپوشم ب کدام دوست گویم ک محل راز باشد قدمی ک بر گرفتی ب وفا و عهد یاران اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۲۵
امیر.ن