دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

قانون

پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۳۶ ب.ظ
می خوام ی قانونی بین عطرسازای دنیا برقرار کنم که از هر عطری فقط یکی بسازن ... چه وضشه ... اینجوری ک نمیشه ... سر کوچه ی جور ... مترو ی جور ... تاکسی ی جور اصلا بنده هیچ کاریم نکنم این بوی عطر مجال نفس کشیدن نمیده من دیگه حافظه ی بویاایی رو نمی تونم پاک کنم ک ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۶
امیر.ن