دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

گوسپند

پنجشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ق.ظ
و آنگاه ک من می خواهم کمی از اوضاع کشور سر در بیاورم ، ب سراغ اخبار می روم ... فرقی نمی کند ... فرهنگی باشد یا ورزشی ... سیاسی باشد یا اقتصادی اصلا .... و انگاه که به سراغ منابع اخبار می روم ... شرایط طوری می شود که کمی بیشتر در بین مردم حضور پیدا می کنم ... و آنگاه که به سراغ اقشار جامعه میروم ... تا جایی که ممکن است پایین یا بالا می روم در بین این اقشار ... تا جایی که ممکن است حرفها، دغدغه هاو مشکلات را می شنوم و انگاه که خیلی محتاط ب دنبال  آمار می روم ... ترسان از صحت و سقم شان احتیاط را هم بی فایده می یابم و امار را کنار می گذارم ...کمی درگیر مذهب می شوم ... درگیر بعد اجتماعی مذهب ... .. مدام این سخن فردوسی در پسازمینه ی ذهنم عبور می کرد ... دریغ است که ایران ویران شود  کنام پلنگان و شیران شود ... با اتفاق های بالا گیج می شوم ... گیج تر از هیچ وقت اعتماد به چشم ها و گوش های خودم آن قدر گیجم می کند که عابر ذهنم تغییر می کند همه بوم ایران تو ویران شمر  کنام پلنگان و شیران شمر ...پ.ن:گوسفندی برد این گرگ معود هر روز  گوسفندان دگر خیره درو می نگرند  :|فک کنم معود از عادت بیاد
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۷
امیر.ن