دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

باگ

سه شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۱۹ ب.ظ
منکر وجودیت خدا ک نمیشه شد... سندی هم برای رد کلام خدا نداریم... پس احتمالا من رگ گردن ندارم... وگرنه چرا این نزدیکی حس نمیشه ?! پ.ن: یک عزیزی می گفت که داداش کاسه ات را برعکس گرفته ای ... ولله باران همیشه می بارد :( :)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۰۲
امیر.ن