دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب
ناراحتی دیگران داغون می کند مرا ... مخصوصا وقتی که من باعث ان می شوم ... زجر می کشم دیگران ناراحت می شوند از دست من ... چه مسیح تو فوتبال ... چه علیرضا تو پیست ... چه محمد علی تو کوه چه آرشی تو نت چه همین عماد .... آخر دلیل هایش هم چنگی به دل نمی زند .... یر موضوع های بی خود دیگران را ناراحت می کنم ... کمتر از 80 ساعت تا شش صبح اول مهر برام مونده  ...  ادامش رو می سپارم به مرحوم امین پور :قطار می رود ... تو می روی ... تمام ایستگاه ... می رود و من چقدر ساده ام ! که سالهای سال در انتظار تو ...کنار این قطار رفته ایستاده ام ... و همچنان ... به نرده های ایستگاه رفته ... تکیه داده ام ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۲۷
امیر.ن

نظرات (۱)

Ham as Madurese raftan khoshhalam ham narahat hala cherasho...