دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

دیدار

پنجشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۷، ۰۴:۰۶ ب.ظ
نصیبِ ما نشد یک بار دیدارِ تو را دیدنبه خوابت هم نمی بینم، زهی کوری... زهی کوری... خوابشو دیدم ... با تمام متعلقات اش :)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۰۲
امیر.ن