دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

لم تکن

جمعه, ۶ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۳۷ ق.ظ
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
 مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (ع) إِلَى
 مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ
 أَمَّا بَعْدُ فَکَأَنَّ الدُّنْیَا لَمْ تَکُنْ
 وَ کَأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ
 وَ السَّلَامُ.»
این را که می خوانم گریه ام می گیرد. علی الظاهر به خاطر امام است اما واقعا دلم به حال خودم می سوزد. 
هرچه بیستر فکر می کنم راجع به این جمله، بیشتر گیج می شوم. 
یا اماما ... خودت راه را روشن کن، خودت دستگیری کن.
دعای کمیل 
اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِی وَ 
أَفْرَطَ بِی سُوءُ حَالِی
 وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بِی أَعْمَالِی 
وَ قَعَدَتْ بِی أَغْلاَلِی
 وَ حَبَسَنِی عَنْ نَفْعِی بُعْدُ أَمَلِی (آمَالِی)
 وَ خَدَعَتْنِی الدُّنْیَا بِغُرُورِهَا 
وَ نَفْسِی بِجِنَایَتِهَا (بِخِیَانَتِهَا) وَ مِطَالِی
 یَا سَیِّدِی فَأَسْأَلُکَ أَنْ لاَ یَحْجُبَ عَنْکَ دُعَائِی سُوءُ عَمَلِی
خدایا! بلایم بزرگ شده و زشتی حالم از حدّ گذشته و کردارم خوارم ساخته و زنجیرهای گناه مرا زمین گیر نموده و دوری آرزوهایم مرا زندانی ساخته و دنیا با غرورش و نفسم با جنایتش و امروز و فردا کردنم در توبه مرا فریفته، ای سرورم از تو درخواست می کنم به عزّتت که مانع نشود از اجابت دعایم به درگاهت.
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۰۶
امیر.ن

نظرات (۱)

رفته رفته میفهمم که چه وبلاگ خوبی دارید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی