دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

شمع جماعت

جمعه, ۱۸ آبان ۱۳۹۷، ۰۳:۰۲ ب.ظ

نمی دانم تکنولوژی را باید قدر دانست یا سرزنش کرد... 

اگر نبود؛ خیلی از این اتفاقات را تجربه نمی کردیم و خیلی دیگر از این صحنه هارا ب فراموشی می سپردیم ... 

حالا ک هست؛ یادش را همیشه کنار خودت می بینی و حس می کنی اما تعارف ک نداریم، یادش مهم تر تر است یا خودش؟ 

حالا هزاری هم یاد یار او باشی، چ فایده کند؟ 

اصلا یاد او چون از خود او سرچشمه گرفته تسکین می دهد و اگر به او منجر شود مطلوب است والًا ک حکماً مثل خاراندن زخم است. 

بازهم نمی دانم؛ تکنولوژی را باید قدر دانست یا سرزش کرد؟

این هارا گفتم ک این را ثبت کنم:

حالا بزرگ شده برای خودش ... مردی شده 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۱۸
امیر.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی