دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

محاسبه

جمعه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۴۱ ق.ظ
نمی خواهم مقایسه ای غیر واقعی بکنم.
نمی خواهم دغدغه ها را مقایسه کنم .
نمی خواهم توانمندی مان را مقایسه کنم.
اما قبول کنید علی (ع) هم با آن عظمت اش، شب هایی را سر در چاه می کرد.
علی هم جایی داشت که در آنجا فقط خودش بود و خدایش.
این ک چه  می گفت و چگونه می گفت بماند، مفصل تر ز این حرفاست بحث اش، بحثم درباره ی چاه است. چاهی که واصل علی و خدایش بود؛چاهی ک از زمین به عمق آسمان می رفت؛ چاهی ک قطرات اشک علی زنده نگه داشته بودش. 
زود یا دیر چاه زندگی ام را باید پیدا کنم. 



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۱۲
امیر.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی