دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

تمام احساس ها ورم داشته اند ! :( :)

پنجشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۱، ۰۳:۴۲ ق.ظ
در طول یک هفته هزاران ماجرا برایم پیش آمده ... همه اش را تو دیده ای ... بد هایش ... خوب هایش ... نمی خواهم چیزی بگویم از آن اتفاقات ... می خواهم از خودم و خودت بنویسم ... این هفته هفته ی جالبی بود از نظر شناختنت ... کلاس دینی ... کلاس قرآن ... حتی حاشیه های کلاس زبان هم ... فشار درس ها زیاد است ... بقول خودشان سیاستمان این است ... پت و پهن شده اید و باید کمر باریکتان کنیم ... حالا این وسط کی برندس ؟! خیلی در این مورد فکر کردم که از 100 نفر چه کسانی با چه ویژگی هایی نفرات برتر می شوند ... دوس دارم با یکی در این مورد بحث کنم ! فشار درس ها زیاد است ... مانده بودم ببینم کلاس زبان بروم یا نه ... نصف آدم ها می گویند برو ... و نصف دیگر می گویند نرو ... شب بود ... گیج بودم ... تنها داشته ام کتابت بود ... بازش کردم ... ص 189 آمد ... داستان پسر دار شدن حضرت مریم ... برداشتم از آن صفحه این بود ... تو برو ... نهایتش آن است که تو معجزه می خواهی دگر ؟! نگران نباش خدا همیشه هوایت را دارد ... علاوه بر این ها دنیا زود گذر است ... چیز های مهم تر دیگری هم وجود دارند ... حرف هایت قشنگ بود خدا ... خیلی هم قشنگ بود ... سر کلاس دینی حرف های جالبی می زند آی نغمه ... مثل تو در درجه ی خودش حرف می زند ... حرف های زیادی زد اند اما حدیث ش از همه ی آن ها جالب تر بود برایم ... ! مَن اَصلَح ما بینه و بین الله ، اصلح الله ما بینه و بین الناس ! علی ( ع) می گفتند : همه عقل دارند ....! باید با عقل شان علم کسب کنند و همین علم باعث می شود دوباره عقل بیشتر بدست اورند ... مانند یک زنجیره است ! کلاس قرآن هم همین وضعیت را دارد ! آی زرین نامی معلم است گویا ... آگر کسی کار بد کرد ... حرف بد زد ، دلیل ندارد تو هم همان کار را انجام دهی ! زجر می کشم ... کمتر آدمی به این قضیه توجه می کند ... ولی ادم هایی که توجه می کنند هم وجود دارند در کنار من ... ! بحث غرور نداشتن مؤمن را وسط کشیدند ... خیلی بیشتر از آن 50 دیقه باید روی این تیکه بحث شود ... اصلا غرور یعنی چه ؟! من آلان دارم !؟ چی کار کنم نداشته باشم !؟ و هزاران سوال دیگر که نمی دانم کی باید پاسخ دهدشان ! کوهی برقرار است ! بروم ؟! نروم ؟! اصلا می توانم بروم یانه ؟! وقت می کنم ؟!کی میاید ؟! آن هایی که نمی بینمشان در مدرسه  را دوست دارم ببینم ... همیشه " آن " هستند آی ط.ر ... حالا چه دروغین چه راستین ، مرا عذاب می دهد نشان دادن اسم او ... عذابی شیرین ! :(( :)) به من اصلا مربوط نیست اما از افراط بدم میاد ... ! هر ماه یک کیف ! یعنی که چی !؟! نه فقط تو ... خیلی  ها این گونه اند ! ... هم گله دارم ازت هم تقاضای بخخشودن ... اگه ناراحتت کردم که مطمئنم ناراحت شدی !!!!!!!!!! اصلا عالی شده رابطه ی مان ! حداقل از نظر من ... ! تمام حرف های بالا  ، تک تکشان ایجاب می کنند که از تو تشکر کنم ... خدایا شششکرت ! بسیار بسیار بسیار تر !
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۱۳
امیر.ن